#اسوه_نجابت_پارت_123


- بیا عزیزم بخور

- واااااای! خدای من! تخت خریدید؟ کی؟ چرا من ندیدم؟ بابایی هم اینجا میخوابه؟ خوش بحالتون. تختتون نویه! مال من که کهنه ست !

مریم دستی به سرش میکشه:

- واسه تو هم تهران تخت نو میخریم. اونوقت تخت شما نو میشه و مال ما کهنه!

- مامانی آب خوردم. کجا بذارم؟

- بذار رو آینه کمد.

تو دلم میگم:

- آخیش... الان میره و تو اتاقش میخوابه! و من میمونم و مریم گلی! جانمی جان! دیدی الکی به خودت و بچه ات فحش دادی! طفلکی تشنه ش بود! کاری که با شما نداشت!

صدای خرتو خرت از پایین تخت شنیده میشه. یکی بالای تخت میاد.

- مامانی منم اینجا میخوابم. وسط شما و بابایی! دوست دارم هم تو بغل شما بخوابم و هم تو بغل بابایی! اصلا از تخت خودم بدم میاد! دوست دارم رو تخت نو بخوابم!!

تو دلم فریاد میکشم:

- ای بر پدرت لعنت آیلین!


romangram.com | @romangram_com