#استاد_جذاب_من_پارت_94

رها:جا نیست که

هلنا:واااا خب سه نفرتون میشینید عقب منم جلو

رادوین:رها جان جلو میشینن

تو دلم داشت قند آب میشد

هلنا:‌عقب میشینم

دریا:وای من دیشب بد خوابیدم گردنم درد میکنه مجبورم عقب دراز بکشم

هلنا:خیله خب بابا میمونم پیش خاله

خوشحال رفتم تو اتاق امروز پنج شنبه بود و دانشگاه نداشتم و یه شلوار لی خاکستری با یه مانتو جلو باز صورتی که زیرش یه پیرهن سفید بود با یه شال طوسی و کیف صورتی و کفش صورتی پوشیدم و یه آرایش ملایم کردم هیچ وقت دلم نمیخواست آرایش غلیظ بکنم....هستی و دریا اومدن تو اتاق و لباساشونو پوشیدن و نشستن رو یه صندلی مشغول آرایش کردن شدن‌....

منم حوصلم سر رفته بود نشستم سر تخت رادوین واااای تختش چه بوی عطری میداد......تقه ای به در خورد و بعدش رادوین وارد شد با دیدن من یه لبخند رو لبش اومد که کلی ذوق کردم رو کرد سمت دریا و هستی گفت

رادوین‌:خانوما میخوام لباس عوض کنم

هستی:عههه رادی ولکن داریم آرایش میکنیم

رادوین:مگه این رها نیست زود آماده شد؟؟

دریا:خو رها خوشگله آرایشم نکنه چیزی نمیشه


romangram.com | @romangram_com