رمان استاد جذاب من

#استاد_جذاب_من_پارت_84

رها:کی؟من؟عمراااااا آخه مگه چی داره؟

دریا:هیچی

داشتم با دریا حرف میزدم که هلنا دستش رفت سمت موهاش و یه دسته از اونا رو گرفت تو دستش و دور انگشتش میپیچوند با یه صدای نازک پر از ناز و عشوه گفت

هلنا:رها جوووون شما تا کی اینجایید؟

دریا که بخاطر لحن هلنا داشت از خنده منفجر میشد دستش رو گذاشت رو دهنش و دویید تو اتاق منم کم نیاوردم به خودم یه تکون دادم هستی و رادوین خیره شده بودن به من و منتظر جوابم بودن دستم رو بردم تو شالم و یه دسته از موهای خیلی بلندم رو گرفتم تو دستم ودور انگشتم پیچوندم و با یه صدای بدتر از خودش که خروار ها ناز و عشوه توش بود (اگر فیلم سینمایی پنجاه کیلو آلبالو رو دیدید مثل لحن اَروشا شخصیت این فیلم)گفتم

رها:هلنا جوووونم اانشاالله بعد از دانشگاه با رادوین جــــــان میریم شهر خودمون تهران گلممممم

هلنا با یه نگاه و لحن وحشتناک گفت

هلنا:منو مسخره میکنی گلم

رها:نه مُدِلَمه گلمممم

بعد یه چشمک بهش زدم و با نازگفتم

رها:مشکلیه گلمممم

هلنا:نه گلم

رها:خدا رو شکر گلممممممممممم


romangram.com | @romangram_com