#استاد_جذاب_من_پارت_63

رادوین:رها فردا ساعت ۹ با من کلاس داری میدونستی؟

بدون اینکه برگردم خیلی خشک و جدی گفتم

رها:میدونم

و در خونه رو باز کردم و با دریا رفتیم داخل سریع لباسامونو عوض کردیم و خوابیدیم.......

#پارت۲۴

با صدای آلارم گوشیم ازخواب بیدار شدم توی آینه قدی اتاق به خودم نگاه کردم و خودمو مرتب کردم گونم دیگه قرمز نبود دیگه تا عمر دارم بهش محل نمیزارم دستشم چقدر سنگین بود بیشعور دریارو بیدار کردم و یه مانتو بلند مشکی با یه شلوار لی آبی و مقنعه مشکی پوشیدم و یه کیف مشکی هم برداشتم دریا هم یه مانتو بلند تا ساق پا که آبی و سفید و مشکی بود با یه کوله مشکی و شلوار لی آبی و مقنعه مشکی پوشیده بود از خونه زدیم بیرون که رادوین رو جلوی در اسانسور دیدم مارو که دید سریع اومد سمتمون ولی من سرم پایین بود سلام کرد دریا جوابشو داد منم زیر لب جوابشو دادم و گفت

رادوین:دیروز تعمیرکار نتونست ماشین رو درست باید امروز یکی دیگه رو بیارم امروز هم با خودم میریم

از کنارش رد شدم و رفتم سمت آسانسور و دکمشو زدم و گفتم

رها:ممنون تاکسی میگیریم

اومد پیشمون و گفت

رادوین:این چه حرفیه میرسونمتون

دریا:خیلی ممنون مزاحم میشیم

رادوین:مراحمید


romangram.com | @romangram_com