#استاد_جذاب_من_پارت_62
با صدای خفه گفتم
رها:رهام
دریا از صدام شک کرد و گفت
دریا:سرتو بیار بالا ببینم
رها:نه دریا ولم کن حوصله ندارم
دریا:صدات چرا گرفته؟میگم سرتو بیار بالا
رها:دریا دندونم درد میکنه ولکن دیگه
دریا دیگه گیر نداد یکی دوساعت بعد زیبا خانم شام رو کشید و رفتیم سر سفره و من همچنان سرم پایین بود ولی قرمزی گونم بهتر شده بود و دیگه شالمو کشیدم عقب ولی میدونستم اگر سرمو بیارم بالا با رادوین چشم تو چشم میشدم و اصلا خوشم نمیاد پسره بیشعور زیبا خانم که متوجه ساکتی و ناراحتیم شد گفت
زیبا:چیزی شده رها جان؟
رها:نه زن عمو دندونم یکم درد میکنه همین
زیبا:عزیزم انشاالله خوب میشی
رها:ممنون
سر سفره هلنا بار ها برای رادوین ناز کرد و قربون صدقش رفت ولی رادوین بهش توجه نمیکرد شام رو که خوردیم ظرفارو کمک زیبا جون جمع کردم و شستم ساعت ۱۲ بود دیگه با دریا بلند شدیم و خدافظی کردیم تا جلوی در همراهیمون کردن وقتی رسیدیم به در خونه خودمون رادوین گفت
romangram.com | @romangram_com