#استاد_جذاب_من_پارت_52
رادوین:اگر یک بار دیگه مزاحم خانم بشی یدونه مشت نمیزنم چهل تا میزنم
اینو گفت و رفت.....
....نمیدونم چرا از اینکارش ذوق کرده بودم از اینکه بخاطر من غیرتی شده بود....رفتم سمت دریا که همونجا کنار دکه رویه نیمکت نشسته بود و با تلفن حرف میزد من که نشستم سریع خدافظی کرد منم کنجکاو پرسیدم
رها:کی بود؟
یه لبخند دندون نما زد و گفت
دریا:رهام
رها:کیییییی؟؟؟؟
دریا:رهاااااام
رها:عجب ادمایی هستین شما
رومو برگردوندم و یه نگاه به ساعت مچیم کردم ۱۲ بود با دریا رفتیم سمت کلاس دستم خیلی درد میکرد اصلا نمیتونستم تکونش بدم جرعت نمیکردم که دستمو نگاه کنم باید اعتراف کنم که همیشه ترس اینو دارم که یه پسر مزاحمم بشه یعنی اگر مزاحم شد از ترس نمیدونم چیکار باید بکنم ولی اگر آشنا باشه خیلی پروو جوابشو میدم و کم نمیارم سر کلاس نشسته بودیم که همون پسر یه پنبه توی دماغش بود و صورتش سرخ بود وارد کلاس شد و به نگاه عصبی به من کرد و رفت و نشیت سر حاش دو دقیقه بعد استتد اومد این خیلی مهربون بود با بچه ها آشنا شد و کلی حرف زد تا اینکه کلاس تمام شد....
#پارت۱۹
کتابامو با دست سالمم جمع کردم و گذاشتم تو کولم و با دریا از کلاس خارج شدیم با اون اتفاق که افتاد اصلا حوصله نداشتم که رادوین اومد سمتمون و یه نگاه به من کرد و گفت
romangram.com | @romangram_com