#او_مرا_کشت_پارت_87


- حس بهتر؟ کدوم حس، من که جز درد چیزی حس نمی‌کنم. تو خودت دیدی باهام چیکار کردن. من به خاطر اون‌ها بهترین سال‌های عمرم رو از دست دادم. به خاطر اون‌ها زندگیم به گند کشیده شد.

اشک تو چشمم جمع شده بود؛ ولی اجازه نمی‌دادم سرازیر بشه، به خودم قول داده بودم که دیگه گریه نکنم.

انگشت شستم رو به چشم‌هام فشار دادم.

- اون‌ها همه چیزم رو ازم گرفتن، به خاطر اون لعنتی هر شب کابوس می‌بینم. با قرص می‌خوابم. من مگه چند سالمه همه‌ش ۲۶ سالمه. زهرا تو دیگه چرا؟ تو که دیدی اون موقع که اومدم سراغت چه حالی داشتم. حتی بعد از این که اون همه کتکم زدن نبردنم بیمارستان، گوشه‌ی خیابون ولم کردن. اگه علی نبود حتما مرده بودم. تو چی می‌دونی وقتی شب عروسیت بفهمی کسی که عاشقش بودی بهت نارو زده یعنی چی. می‌دونی وقتی بهم گفتن حامله بودم؛ ولی به خاطر اون‌ها بچم رو از دست دادم یعنی چی؟ می‌دونی وقتی یه دفعه آرزوهات نابود بشه یعنی چی؟ می‌دونی بفهمی که کسی رو که با تمام وجود دوستش داشتی به خاطر انتقام بهت نزدیک شده و به بدترین شکل بهت ضربه زده یعنی چی؟ نه تو نمی‌فهمی، تو هیچی از حال من نمی‌فهمی. من خیلی عذاب کشیدم تا اون روزها رو فراموش کنم؛ ولی اون روزها مثل یه زخم تو دلم تازه مونده. تازه می‌گی ببخشمش!

زهرا اومد کنارم نشست و بغلم کرد و گفت:

- می‌دونم الهی قربونت برم؛ ولی اون هم کم زجر نکشید، خودت می‌دونی که همون روز عروسی سکته‌ی مغزی کرد و فلج شد.

- باید بیشتر زجر می‌کشید، به اندازه‌ی تک تک لحظه‌هایی که من کشیدم.

- ببین اگه من می‌گم ببخشش به خاطر اون نمی‌گم، به خاطر خودت می‌گم. این‌جوری کمتر عذاب می‌کشی. عزیز همیشه می‌گفت بخشیدن حس خوبیه که خدا به هر کسی نمی‌ده.

- اون خدایی که تو می‌گی وقتی که صداش می‌کردم من رو ندید. حالا هم اون حس مسخره برام مهم نیست. می‌خوام بخوابم برو بخواب.

زهرا با ناراحتی رفت سر جاش دراز کشید.

دیگه چیزی نگفت، من هم چشم‌هام رو بستم. با اون همه قرصی که خورده بودم، چشم‌هام دیگه باز نمی‌شد.

با تکون‌های زهرا چشم‌هام رو باز کردم.

- پاشو مگه جلسه نداری؟

- ساعت چند؟

- هفت.

از جام بلند شدم و بهسمت دستشویی رفتم.

صورتم رو شستم و اومدم بیرون.

- بیا صبحانه آماده‌ست.

به طرف آشپزخونه رفتم.

پشت میز نشستم و مشغول شدم.

- می‌گم این رحمتی خیلی داره فضولی می‌کنه، حس می‌کنم که بهت شک کرده.

- اون رو ولش کن کاری ازش ساخته نیست. هیچ مدرکی ازمون نداره.

- یه وقت شر نشه.

- اون احمق‌تر از اینه که کاری بکنه. باز هم برای اطمینان به نیما گفتم دنبالش باشه.

romangram.com | @romangram_com