#نقطه_ضعف_پارت_89

_ خنگ نیستم.

سپس لبخندِ دندون‌نمایی تحویلش داد و تماس برقرار شد.

_ سلام بفرمایید.

صدای سپهر، بعد از مکثی کوتاه به گوشش رسید.

_ به به.. ببین کی پشت خطه مشتاق دیدار.

باز هم زد به درِ پرروگری.

_ مثل این‌که تا من جواب ندم شما بیخیال عشق من نمی‌شید.

سپهر قهقهه زنان و درحالی‌که هیچ کنترلی روی صدای خنده‌هاش نداشت گفت:

_ جان؟ عشقِ من؟ اوه ببخشید؛ این سری می‌خواستم بگم فردا زودتر بیاد.. آخه این دخترارو فقط سامیار می‌تونه بشونه سرجاشون.

لحنِ پرهیجانش فروکش کرد و لبخند روی لب‌هاش ماسید.


romangram.com | @romangram_com