#نقطه_ضعف_پارت_75
_ کجا؟
متین کاپشن سرمهای رنگشرو توی تن مرتب کرد، دستی به موهای حالتدارش کشید و بعد کتاب و جزوهاشرو در معرض دید قرار داد.
_ دانشگاه.
مسیح با نگاهی مستقیم و عاری از لطف به سرتاپاش، گفت:
_ مگه ترم جدید شروع شده؟
به وسیلهی تکون دادنِ سر تایید کرد و مسیح تمام خشمشرو، باز هم همونجایی خالی کرد که نباید.
_ لازم نکرده برگرد اتاقت.
چهرهی مرد جوون، غمرو فریاد میزد و اما راهی برای گله نداشت.
ماهگل به دفاع از متین گفت:
_ داداش چرا نره؟
romangram.com | @romangram_com