#نقطه_ضعف_پارت_116

با پنبه روی ابروی راستم کشید و هیس‌هیس کنان و با دقت به کارش ادامه داد‌.

_ چه خبره؟ اگه گذاشتید دو دقیقه بخوابیم اه اه.

نیلوفر عقب کشید و لب گزید و من، منی که از این پس همسرِ رسمیِ این مرد بودم، نالیدم:

_ چرا انقدر بداخلاق آخه؟

هر دو ابروم‌رو مرتب شونه کرد و قیچی به دست، کارِ اصلاحم‌رو به پایان رسوند.

_ ماهه ماه.

سرچرخوندم و لحظه‌ای حس حسادت، اومد و خودش‌رو به قلبم رسوند. من یکی چم شده بود؟

لب زدم:

_ کی و می‌گی؟

اتو مورو به برق زد، برس و وسیله‌های آرایشیِ مارکش‌رو روی میز ریخت و با تنِ صدایی آهسته‌تر گفت:


romangram.com | @romangram_com