#نیاز_پارت_78
شیطنت های پیمان وقت و بی وقت بود و اینبار هم گریبان گیر من شده بود
به یک لبخند اکتفا میکنم
کیان رو به پیمان میگه..
-رو چشمم پیمان جان اما بهتر نیست که من خودم همین جمع رو برای آخر همین هفته تو هتله خودم پذیرا باشم ؟کیفیت غذاش هم که نیاز خانوم بهتر از هر کسی میدونه ...
در همون حین که مشغول صحبت بودیم آریا نوشیدنی ها رو میپرسید و گارسون یاد داشت میکرد ...
من هم سفارش آب دادم ...
با دادن سفارشم دلیلی نمیدیدم که جوابی برای اون حرکت کیان نداشته باشم ..اینجوری که معلوم بود همچینم بدش نمیومد شمشیرش رو از رو ببنده ... من هم تا داشتم جواب تو آستینه مبارکم ..مخصوصا اینکه به اندازه کافی حرصم رو در آورده بود ...
همه مشغول رسوندن صداشون به آریا بودند که من جوری که فقط خود کیان بشنوه تو صورتش نگاه کردم ..حالا بهترین زمان بود برای حرص خوردنش ...
-خسیس ...
آخ که چقدر مزه داد ..اینکه فقط خودش شنیده بود و کاری هم از دستش بر نمیومد ..اخمی کرد و من هم
ابرویی بالا انداختم و روم رو به سمت آریا بر گردوندم و گفتم ..
-حالا زیاد نگران نباشید ما خانومها سفارشمون رو میدیم ..اون دیگه لطف و کرم شما آقایون رو میرسونه که کی دست تو جیبش کنه ...
نسیم میخنده و آرزو از روی خوشحالی دسته راستشو بالا میاره و از کناره نسیم که دقیقا کنار من نشسته به سمت من میگیره و میگه ...
-های فایو دختر ..توپ زدی تو پرشون ..
به ناچار دستمو به دستش میزنم و اون هم رو به مردی که کنار آریا ایستاده میگه ...
- آقا لطف کنید برای ما خانوم ها کباب مخصوص همراه با تمامیه مخلفات رو بیارید ..آقایون هم فکر میکنم رژیم تشریف دارند ... چیزی میل نمیکنند ..
پاشو روی پاش میندازه و با ناز و عشوه فراوونی رو به پیمان و آریا و کیان که روبروی ما هستند میکنه و میگه ..
- اینطور نیست ؟آقایون؟
آریا اول و سپس کیان نگاه خریدارانه ای به آرزو میکنند و میگن ..
-اه ... اینجوریاست؟
-والا اینجوری که شما با قاطعیت سفارشتون رو دادید ما دیگه باید امشب سر گشنه رو بالشت بزاریم ...
آرزو میخنده اما باز معلومه که تو جواب کم میاره ..
م*ر*ت*ی*ک*ه چشم چرون ..فقط بلده چرب زبونی کنه ..این فقط باید به دست من ضایع بشه ...
-کیان خان ..شما تازه از فرنگ برگشتید .با این محیط آشنایی ندارید ... ولی برای محض اطلاع عرض میکنم ..اینجا آقایون هم اجازه دارند غذای خودشون رو م*س*تقل سفارش بدن..نیازی نیست شب سر گشنه رو بالشت بزارن ..
@romangram_com