#نیاز_پارت_38
- به چه مناسبت ؟
- شما به حساب قدردانی و تشکر بزارین، پس من امشب ساعت 8 شب میام دنبالتون مشکلی نیست
- مزاحمتون نمیشم
- باز که تعارف کردی خانم ؟می بینمت
- خدا نگهدار
گوشی و قطع کردم و نگاهی به ساعت انداختم ساعت از یازده صبح گذشته بود صبحانه و نهار و یکی کردم و رفتم سمت ولیعصر تا برای امشب یک مانتو و کفش شیک بخرم دلم میخواست یک تنوعی تو لباسهام ایجاد کنم.
تا عصری درگیر خرید مانتو بودم و اخرش هم مجبور شدم برم هفت تیر و یک مانتو عبایی سبز با ساپورت مشکی و یک شال مشکی بخرم خیلی وقت بود که برای خودم لباس نخریده بودم .
بعد از خوردن یک ساندویچ کثیف تو انقلاب سلانه سلانه به سمت خونه ام که چندان دور هم نبود حرکت کردم و نزدیکهای ساعت چهار بود که رسیدم خونه . اونقدر خسته بودم که خوابم برد .
ساعت دقیقا" هشت شب بود که آریا به گوشیم پیامک داد
---پایین منتظرتونم ...
دنبالش میگشتم که شیشه دودی لکسوز سیاه رنگی پایین آمد و متعاقب آن صدای آریا توجهم رو جلب کرد
- سلام نیاز جان بفرما سوار شو،که روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد
با صدایی آهسته جواب سلامش را دادم و سوار شدم و قبل از اینکه کمربندم رو ببندم ماشین حرکت کرد و سه راهی تخت طاووس ماشین رو نگه داشت .
- خوب نیاز خانم نمیدونم تا حالا این رستوران اومدی یا نه ولی اینجا غذاهای خونگی خوبی داره و صاحب رستوران یک خانم هنرمنده ...
- اتفاقا" یک بار با دوستهام به اینجا اومدیم چون این رستوران مسافت زیادی با هتلی که من آنجا کار میکنم نداره گهگداری برای ناهار با بچه ها به اینجا می آییم من عاشق حلیم بادمجونشم و اون رو به کباب ترجیح میدم .
- پس اینطوری خیلی بهتره چون میترسیدم غذاهای اینجا رو دوست نداشته باشی
در حالی که تلاش میکرد دستش با بدنم تماس نداشته باشه، دستش را حائل شانه ام کرد و به سمت داخل هدایتم کرد .
وقتی نشستیم و غذا مون رو سفارش دادیم ازش پرسیدم :
- بلیط ها که بدون مشکل به دستتون رسید؟ نه؟ آخه من فرصت نداشتم با دوستم تماس بگیرم !
- اوه بله دستت درد نکنه ... پیمان ظاهرا" سفارش های سولماز خانم رو هم بهشون رسوندن و بگذریم که چقدر این نحوه هدیه دادن برای شخصیت مغرور پیمان افت داشته و از این قضیه شاکی بود .ولی در هر صورت پیمان به این تنبیه احتیاج داشت .
- خوب به سلامتی ! خوشحالم که کارتون راه افتاد
- راستی نیاز جان مگه نگفتی تو هتل کار میکنی من مزاحمت که نبودم ؟
- نه ..نه ..اصلا من در حال حاضر، تو مرخصی به سر می برم ... ولی در حالت عادی سه روز هفته رو شیفت شب و چهار روز رو هم شیفت روز هستم
- باید کارت خیلی سخت باشه نه ؟
@romangram_com