#نقاش_مزاحم_(جلد_دوم)_پارت_2
"مهرادم عاشقتم!"
با تعجب به صدایی که هر لحظه داشت توی سرم بیشتر میشد گوش میدادم.
به رائیکا نگاه کردم و گفتم:
-صدایی شنیدی؟!
رائیکا با تعجب نگاهم کرد و گفت:
-نه صدای کی یا چی؟!
دوباره همون صدا توی گوشم پیچید:
"مهراد نترس"
با تعجب و ترس به اطرافم نگاه کردم. کسی جز من و رائیکا داخل سرویس بهداشتی نبود که!
زیر لبی گفتم:
-لعنت بر شیطون خدا این صدای چیه؟!
رائیکا گوشیش زنگ خورد، سریع جیم زد و رفت من موندم و اون صدایی که هنوزم توی گوشم وز وز میکرد:
"مهراد بیا از سرویس بیرون"
romangram.com | @romangram_com