#نقاش_مزاحم_(جلد_دوم)_پارت_18
-وجی بخف گلم حوصله توضیح ندارم.
وجی:همین الان به توضیح
-ای بابا من میگم نره تو میگی بدوش..وجی بیشعور خر گاو نفهم چی بگم بهت وقتی خودمم نمیدونم چه زری زدم؟!
وجی: مهراد جان اول برو فحش هات رو آپدیت کن بعد بیا بزر؛ دوم هرچی فحش قدیمی دادی ارزونی خودت باهات قهرم بای)
دِ بیا کارمون به جایی رسیده که حتی وجدانمونم باهامون قهر میکنه! عجب رسمیه رسم زمونه..اهم چیزه..
به بحث با وجدان خاتمه دادم..اینک اینجا تهران ای لاو یو پی ام سی.. اوه چیزه..اهم...اهم
(وجی: قاط زد
-هول شدم خو بابا جونم توام قهر نکن رفتم خونه از دلت در میارم.
اینک وجی جون رفت تا اینک برگردد بدرود تا سلامی دوباره بای پی ام سی!
وا اینا چیه من بلغور میکنم؟! باید یه روانپزشک برم! همونجور که دستم دور کمر رائیکا بود و دست دیگمم توی دستش..سرم رو به جلو بردم.. جوری که نفس های هردومون به هم میخورد... نفسای گرمم با گوش سفید خوشگلش برخورد میکرد و نفس های اون با گردنم کمی خودشو کشید عقب که زمزمه کردم:
-کارت دارم.
توی چهرش تعجب موج میزد! سرم رو بردم نزدیک تر و زیرلب گفتم:
-الان کامران آهنگ رو عوض میکنه منتظر یه آهنگ اوپس اوپسی باشی، میخوام کمی سربه سرشون بزارم!
romangram.com | @romangram_com