#نقاش_مزاحم_(جلد_دوم)_پارت_13
ای، این صدای رائیکا بود!
آخه چطور ممکنه؟ چجوری من میفهمم اون چی فکر میکنه؟! یا خدا این چه درد و مرضیه که ذهن مردمو میخونم؟!
ای خدا کم کم دارم به این پی میبرم که دیوونه شدم! افکارم رو پس زدم و رو به رائیکا گفتم:
-میخوای بیای یکم خودتو تکون بده بیا نمیخوای هم اینجا بتمرگ تا گرگ بیاد بخورتت.
رائیکا با همون لبخند خوشگلش گفت:
-عه پس اگه گرگ ها میخورنم بهتره باهات بیام برقصیم.
از جاش پا شد و دستمو گرفت، با هم رفتیم وسط،
خداروشکر اولای آهنگ بود.
دوتا دستامونو دادیم به هم، چند لحظه همونجور دستش توی دستم بود، اومد جلو و از زیر دستم چرخ خورد، خیلی آروم، خودمم همراهیش میکردم با اون لباس خوشگلش یه چرخ کوچیک زد که محکم تر از قبل گرفتمش. یه دستم تو دستش بود و اون یکی دستم دور کمر باریکش، رائیکا هم یه دستش روی شونه ام بود و اون یکی هم توی دستم.
یه لحظه حس کردم من توی لباس دامادی هستم و رائیکا هم لباس عروس پوشیده. دستمو دور کمرش تنگتر کردم؛ انگار که کسی میخواد بدزدتش محکم گرفته بودمش نمیزاشتم ازم دور بشه!
با همدیگه میرقصیدیم ،توی حس و حال دیگه ای سیر میکردیم به رقصمون ادامه میدادیم، الان نوبت یه چرخش از طرف اون بود که باید خودش میکرد. دستم رو از دور کمرش کشیدم بیرون و گرفتم پشت سرم; رائیکا هم دستی رو که روی شونم گذاشته بود رو برداشت و به حالت نمایشی باز کرد.
رائیکا همونجور یه چرخش زد و این دفعه نوبت هردوتامون بود که چرخ بزنیم. دست دیگمم از دستش کشیدم بیرون و همونجور که اون دست دیگم پشتم بود یه چرخ زدم، همزمان با من رائیکا هم یه چرخ زد، هردومون وقتی چرخمون رو زدیم اومدیم جلو و دوباره دستشو گرفتم و دست دیگم رو گذاشتم دور کمر باریکش اونم یه دستشو گزاشت رو شونم و اون دست دیگش رو داد دستم از فرصت استفاده کردم و فاصلمون رو کم کردم.
انقدر محکم گرفته بودمش که خودم حس میکردم میخواد خورد خاک شیر بشه توی یه عالمه دیگه ای رفته بودم، تنم داغ شده بود، هرم نفسام داغ و تند شده بود، قلبم تالاپ تولوپ تندتند میزد، صورتامون دقیقا روبه روی هم بود اما اون یه سر و گردن از من کوتاه تر بود و بخاطر همین من سرمو پایین آورده بودم. هرم نفساش با صورتم برخورد میکردن و من هر لحظه گرمتر از قبل میشدم؛ یه لحظه با خودم گفتم همینجا بهش بگم عاشقشم! اما نه هنوز زوده باید از احساسش باخبر بشم اگر به جوابم نه گفت چیکار کنم؟
romangram.com | @romangram_com