#نقاش_مزاحم_(جلد_اول)_پارت_88

گوشیش توی دستش لرزید. صفحه‌اش رو روشن کرد و پی‌امم رو خوند، بعد بهم نگاه گذرایی انداخت و بعد سرشو داخل گوشیش برد. جواب داد:

-هیچی یکم حالم گرفته است، دلم گرفته‌ست.

باتعجب نوشتم:

-چیشده مگه؟ چرا حالت گرفته ست؟

گوشیش رو گذاشت کنار و از جاش بلند شد و به سمت سرویس بهداشتی رفت. نمی‌شد که منم باهاش برم، پس باید یه کاری می‌کردم؛ آهان نوشابه. در نوشابه رو محکم باز کردم، جوری که تمومش روی پیرهنم ریخت. هی می‌گفتم وای نه، این چرا اینجوری شد. کم‌کم از راشایی که در حال خوردن بود، دور شدم و به سمت سرویس بهداشتی رفتم. اول رفتم پیرهنم رو کمی شستم تا رنگ مشکیش از بین بره، بعد از دست‌شویی بیرون اومدم. سمت خانوما صدای گریه میومد!

با خودم گفتم یکی دیگه‌ست، رائیکا که گریه نمی‌کنه، مغرورتر از این حرفاست. وقتی فرد مقابل از اونجا بیرون اومد، متوجه شدم دقیقا خود رائیکاست که گریه می‌کرده. روش رو اونور کرد و تا خواست برگرده داخل، دستشو گرفتم. هنوز هم صورت قشنگش اون طرف بود. کشیدمش به سمت خودم، جوری‌که نفس‌های هردومون توی صورتمون می‌خورد. از داغی نفس‌هاش تنم گر گرفت، داغ شدم. قلبم دوباره محکمتر از قبل می‌کوبید اما با اینحال، بهش توجهی نکردم و گفتم:

-رائیکا، دخترخوب چت شده؟ چرا دلت گرفته؟

نگاه غمگینی بهم انداخت و زیرل*ب گفت:

-هیچیم نیست، یکم ناخوش احوالم!

کشیدمش توی آ*غ*و*ش*م، دوسش داشتم. تا تونستم توی آ*غ*و*ش*م فشردم، جوری‌که حس می‌کردم استخوان‌هاش در حال شکستنه اما باز هم ولکن نبودم، چون دوسش داشتم. چون عاشقش بودم. اما یه چیزی سد رسیدن منو عشقم می‌شد. دوست نداشتم حتی یه لحظه هم که شده، درباره اینکه نمی‌تونم به رائیکا برسم فکر کنم. عاشقش هستم و تا ابد عاشقش می‌مونم. گفتم:

-می‌تونی باهام راحت باشی، می‌تونی درددلت رو بهم بگی.

رائیکا باناراحتی گفت:

-نه نمی‌تونم بگم، نمی‌تونم!

وقتی این حرفو زد، نفس‌های عمیقی می‌کشید یه لحظه ترسیدم. این چی شد؟ دستش رو توی دستم گرفتم اما مثل مجسمه شده خشک شده بود. فقط نفس می‌کشید اما نمی‌تونست دست‌ها و پاهاش رو تکون بده. سریع تو ب*غ*ل*م گرفتمش و هول‌هولکی از در رستوران بیرون زدم. راشا هم که ما رو دید که هول‌هولکی اومدم بیرون، اونم میز رو حساب کرده بود و تندی اومد جلوی ماشین جای راننده نشست. منم رائیکا رو عقب درازش کردم و خودم سریع نشستم جلو و گفتم:

-راشا برو فقط تند برو.


romangram.com | @romangram_com