#نقاش_مزاحم_(جلد_اول)_پارت_62
-سلام خوبی؟
انگار که به مهراد شوک وارد شده باشه در همون حال گفت:
-سلام خوبم، میگم رانی قرصاتو خوردی؟!
خندهای کردم و گفتم:
-من که قرصی نیستم، چرا این حرفو میزنی؟
باتعجب گفت:
-من که میگم یا سرت به جایی خورده یا نقشهای داری یا... وایسا بینم تو تا حالا نگفتی که خوبم یا نه!
در اینباره باهاش موافقم، چون تا حالا بهش نگفتم خوبی یا تا حالا نشده حالشو بپرسم. بیخیال تعجبش شدم و با لحن مهربونی گفتم:
-آقا مهراد خوبی؟ خوش میگذره؟
باخنده گفت:
-میگم رائیکا چیز خورت که نکردن یه وقت؟
گفتم:
-دیشب یه خوابی دیدم.
گفت:
-چه خوابی؟ نکنه مرگم نزدیک شده تو خواب دیدی،؟
romangram.com | @romangram_com