#نقاش_مزاحم_(جلد_اول)_پارت_56

-حرص نخور داداشی صورتت جوش می‌زنه اونوقت جواب مثبت بهت نمیدنا.

-کوفت حالا من منتظرم.

باتعجب گفتم:

-منتظر چی؟ نکنه زائر امام رضایی منتظر حاجتت هستی؟

بیخیال گفت:

-نوچ، رائیکا کیه؟

آب دهنم رو با صدای بلندی قورت دادم و ساکت بهش نگاه کردم. گفتم:

-میگم داداش چقدر دلم برات تنگ شده بود هاا

بااخم و تخم گفت:

-این ادا و اصولا چیه از خودت درمیاری؟ من منتظر جوابم، بگو رائیکا کیه؟

خواستم سر به سرش بزارم، گفتم:

-زنمه، صیغش کردم!

یهو آنچنان مشتی زد تو صورتم که فکر کردم یه لحظه چونه‌ام شکست! قبل اینکه دوباره مشتش با صورتم و چونه عزیزم برخورد کنه، گفتم:

-ای بابا غلط کردم، شوخی هم باهات نمیشه کرد!

باحرص گفت:


romangram.com | @romangram_com