#نقاش_مزاحم_(جلد_اول)_پارت_31

-دو روزه با اخلاقت آشنا شدم ولی خنده‌های بی‌صدات رو کجای دلم بزارم؟ واقعا توی خونه هم همین‌طوری هستی؟

خودمو بیخیال جلوه دادم و گفتم:

-خب برای من عادیه که این‌طوری رفتار کنم، چون از بچگی اینجور تربیتمون کردن! چشاش قد توپ شده بود ولی درهمون حال گفت:

-می‌خوای بگی از بچگی گفتن اخمو و سرد برخورد کنین؟

در جوابش فقط لبخند زدم و سری به معنای تایید تکون دادم! باز دوباره نیشش رو باز کرد و گفت:

-ولی خانواده من برعکس شما زیاد با هم خوشن، میخندن و راحتن.

باحسرتی که توی نگاهم موج می‌زد، بهش نگاه کردم و گفتم:

-واقعا خیلی خوبه!

با خودم فکر می‌کنم چقدر خانواده‌ها تا خانواده‌های دیگه فرق دارن و متفاوت هستن. یک خانواده‌ای که از شور و هیجان و خنده تغذیه می‌کنن و همیشه شادن و باهم راحتن، پس مساوی با گرما اما خانواده‌ای بسیار خشن و خشک و رسمی (البته در ظاهر) که هیچوقت با هم زیاد حرف نمی‌زنن و یکی دیگه برای زندگیشون تصمیم می‌گیره، همیشه باید ساکت باشن و حتی وقتی می‌خندن باید بی‌صدا باشه و مساوی با سرما. یه خانواده‌ی گرم بهتر از یه خانواده‌ی سرد هست، البته از نظر من!

خلاصه بگم بهم خیلی خوش گذشت، چون تا به حال با چنین فردی حرف نزده بودم؛ فردی شوخ‌طبع، مهربون و شیطون که با تمام کاراش حس آرامش رو بهم القا می‌کرد و آرامشی که توی تمام بیست‌وچهار سال زندگیم نداشتم رو بهم می‌داد! خیلی خوش گذشت و تصمیم گرفتم تا بیشتر با مهراد آشنا بشم!

***

یه هفته بعد

☆مهراد☆

امروز روزی که بنده به عنوان استاد تدریس می‌کنم. دانش‌آموزام باید با شخصیت باشن. همینجور که توی رختخوابم فکرای الکی می‌کردم و چشمامم بسته بود، یهو خیس شدم! سریع چشمام رو باز کردم و به مهرا که با خنده‌ی شیطونی بهم زل زده بود، نگاه عصبانی انداختم. مطمئن بودم آب رو اون روم خالی کرده. نگاهی به اطراف انداختم، اِوا من تو بهشت چیکار می‌کنم؟ یه نگاه دقیقتر انداختم و فهمیدم اتاقمه که مامان تمیزش کرده و الان برام مثل بهشت شده. یادم افتاد مهرا روم آب ریخته، سریع از جام پاشدم و رفتم یه پارچ آب برداشتم، آوردم و بدون اینکه بفهمه روی سرش خالی کردم. خب اینم از تلافیه امروز! دنبال کتاب‌هایی که راجب زوایای گرفتن عکس و عکاسی و نقاشی بود، می‌گشتم اما پیداشون نکردم. به ساعت نگاه کردم، دیگه کم‌کم داشت دیر می‌شد! باحرص پیش مامان رفتم و گفتم:

-مامی ندیدی کتابای منو کدوم گوربه گوری برداشته؟ نیست تو اتاقم!


romangram.com | @romangram_com