#نقاش_مزاحم_(جلد_اول)_پارت_3
حرصیتر از قبل گفت:
-میتیکومان و درد و بلا...آخه گوساله چند بار بهت بگم اسم من متینِ نه میتیکومان!
نیشمو تا بناگوش باز کردم و گفتم:
-واقعا اسمت بهت میاد میتی جون.
بیحوصله جواب داد:
-خفه بیمزه...امروز خیلی کسلم حوصله هیچیو ندارم!
خندهی ریزی کردم و گفتم:
-متین من خیلی دوست دارم اسم زنم ستاره باشه!
گفت:
-خوب به من چه، برو زن بگیر خودتو بدبخت کن.
خندیدم و گفتم:
-نخیر دوتا زن میگیرم اسم هردوشونم ستاره باشه. وقتی هم با هم دعواشون بشه، میشینم و جنگ ستارگان رو تماشا میکنم، چی ازین بهتر؟!
چشاش قد توپ شد، همونجور با چشای اندازه نعلبکی گفت:
-مهراد دیوونه شدی یا زده به سرت؟!
باخنده گفتم:
romangram.com | @romangram_com