#نقاش_مزاحم_(جلد_اول)_پارت_23

-باشه فعلا کاری نداری؟

-نه ممنون پسرخاله، شبت پر ستاره.

به پی‌امای دیگمم نگاه کردم که دیدم سهیلا شماره رو فرستاده [چیه نکنه شمام شمارشو می‌خواین؟] عجب شماره رندی هم داشت! شماره رو به نام ریکای ظرفشویی ذخیره کردم. اینترنت گوشی رو روشن کردم و رفتم تلگرام. تا نت وصل شد یه عالمه پیام از یه عالمه گروه اومد بالا، جوری‌که هر دم گوشیم می‌گفت دینگ‌دینگ...دینگ‌دینگ... [ اوسکولتون کردم مگه گوشی هم حرف می‌زنه!] متین هم خیلی بی‌ادبه، هر چی بهش میگم هی منو تو گروهای الکی دعوت نده، میره دعوتم میده! اولین کاری که کردم از گروه‌ها بیرون اومدم، بعد فیلم و عکس‌هایی رو که از متین با شلوار کردی و تیشرت سبزلجنی گرفته بودم رو برای خود متین ارسال کردم، البته با چند تا استیکر خنده و عاشق. رفتم تو لیست افراد آنلاین، نگاهی به لیست انداختم که با صحنه بسیار زیبا روبرو شدم؛ ریکای ظرفشوییمون آنلاین بود. شمارشو گرفتم، بعد هفت تا بوق جواب داد:

-بفرمایید؟!

گفتم:

-سلام عرض شد خانومی.

خیلی سرد جوابم رو داد جوری‌که از پشت تلفن تمام بدنم یخ کرد:

-بپا طول نشده سلامت، شما؟

با خنده ریزی گفتم:

-مهراد هستم افتخار آشنایی با کیو دارم؟

انگار ازین حرفم خوشش نیومد، چون زرتی گفت:

-مزاحم نشو... قطع کرد.

بیشعور، خیلی نامردی شکست عشقی خوردم خدا! خدا نمردیم و مزه شکست عشقی رو هم چشیدیم [مونگله شما به دل نگیرین]

دوباره زنگ زدم بهش اما بازم جواب نداد. دوبار دیگه هم زنگ زدم به امید اینکه حداقل بگه درد و بلا...اما باز هم تماس گرفتنم بی‌نتیجه بود!...همونجور که به گوشی توی دستم زل زده بودم، یه فکری به سرم زد! سریع رفتم تلگرام دیدم بله خانوم خانوما آنلاین تشریف دارن. می‌دونستم اگه حرف چرت بزنم بلاکم می‌کنه و من شرط رو می‌بازم، پس هول‌هولکی بهش پی‌ام دادم:

-مجددا سلام می‌کنم، چند لحظه به حرفام گوش کن و چیزی نگو تا بهت بگم چرا مزاحمت شدم!


romangram.com | @romangram_com