#_نبض_احساس_پارت_95

ازشدت شوق اشک توچشمام جمع شده بود.من چقداين مردرودوست داشتم.

_باهمه ي وجودم وازته قلبم اره

همه برامون دست زدن وميگفتن مبارکه

ازروي زمين بلندشدمنم ازجام بلندشدم انگشتروتوي دستم کرداول ازپيشونيم بوسيدبعدهموبغل کرديم.

درهمين حين سامان جليلي واردسن شدوخوند:من دوست دارم قده آسمون پرستاره...

******

"امير"

پندار:امير؟

_هوم؟

پندار:ميشه حرف بزنيم؟

_درمورده؟

پندار:بهار.

romangram.com | @romangram_com