#_نبض_احساس_پارت_90


.سعيدوپندارهم قراربودباهم بيان.نيماورهاهم دنبالمون بودن.

يه ربع مونده به کنسرت رسيديم.

_شمابرين رديف اول بشينين.منم ميام.

نازنين:توکجا؟

_يه کارکوچيک دارم زودي ميام.نيماداداش يه دودقيقه مواظب اين فرشته من باش تابيام ازت تحويل بگيرم.

نيمامثه سربازهادستشوبردبالاي سرش وسلام نظامي دادوگفت:اطاعت قربان...

*****

نازنين"

نشستيم سرجامون.پنج دقيقه به شروع کنسرت مونده بودولي هنوزاميرنيومده بود.يه طرفم نيما نشسته بودوطرف ديگم جاي اميربود.

_نيماتونميدوني اميرکجارفت؟

نيما:نه منم مثه شمابيخبرم.نگران نباش پيداش ميشه.


romangram.com | @romangram_com