#_نبض_احساس_پارت_91

چراغاخاموش شد.ديگه داشت برنامه شروع ميشد.

شروع به زدن کردن خواننده شروع به خوندن کرد.ولي اينکه صداي سامان جليلي نبود.همه مثه من تعجب کرده بودن.توي اون تاريکي چهرشم ديده نميشد





_ دنباله یه حرف تازه توی رویای تو بودم

واسه ابراز علاقم این ترانه رو سرودم

تو عبور واژه ها که پشت هم پِ یش میگشتم

آخرش رسید به این حرف دوست دارم و نوشتم

دوست دارمو نوشتم..





چراغاروشن شد.واي خداي من اميراون بالابودواين صدا،صداي اميربود.همه مثل من ازتعجب دهنشون بازوچشاشون درشت شده بود.نگاه اميربه من بودولبخندروي لباش.

romangram.com | @romangram_com