#_نبض_احساس_پارت_10


_خيلي زرنگي... الکي مثلا.حيف اون زبون نبودکه اين همه مدت بازنشستش کردي؟

_خواستم ببينم فضولم کيه که پيداشد.

_امان ازدست تو.

باهم به حياط بيمارستان رفتيم.مثه هميشه خلوت بود.اين بيمارستان ازخصوصي هم خصوصي تره مگسم به زورپرميزنه.

اول يکم قدم زديم وبعدش روي نيمکت نشستيم.ازخاطراتمون گفتيم...اززندگيمون...ازغصه هامون...ازشادي هامون...انگاردلمون ميخواست يه شبه همه چيزرودرموردهمديگه بدونيم اول من شروع کردم.

_2سالم بودکه هستي به دنيااومداون موقع امين5سالش بود.حال مادرم اصلاخوب نبودبعدبه دنيااومدن هستي ازدنيارفت ويه غم بزرگ روتوي وجودمون گذاشت.ماهممون هنوزبچه بوديم.سهم من ازمادرفقط2سال بود.ازاون روزبه بعدبابام ماروبزرگ کرد.هستي خيلي به باباوابسته بود.مابزرگ وبزرگترميشديم وباباپيرتر.هيچ وقت نزاشت آب تودلمون تکون بخوره غماشوريخت توخودش.يه پرستاربرامون گرفته بودتاوقتي خودش نيس ازمون مواظبت کنه.

گاهي شبادورهم جمع ميشديم وازنقشه هامون واسه آينده ميگفتيم امين ازهمون بچگي ميگفت ميخوادوکيل شه.هستي هم عاشق نقاشي واين جورچيزابودواسه همين هميشه بهم ميگفت داداشي تومهندس معمارشومنم طراحي ميخونم اونوقت باهم شرکت ميزنيم منم واسه اينکه ناراحت نشه ميگفتم باشه.براي ايندم نقشه اي نداشتم فقط دلم ميخواست يه گيتارداشته باشم.سال اول دبيرستان باسعيدآشناشدم.ازاون سال به بعدبرام مثه داداشم شد.ماهميشه باهم کل کل ميکنيم اماواسه همديگه حاضريم جونمون روهم بديم.درسماموميخوندم به خاظرمامان...بخاطرباباوبخاطرهستي...18سالم که شدبابابخاطرسکته قلبي ازدنيارفت.اونم تنهامون گذاشت.حالاماسه تامونده بوديم.امين وکالت قبول شد.هم درس ميخوندهم کارميکرد.بابايه مغازه طلافروشي بزرگ داشت.منم درسموميخوندم واسه اينکه مامان وباباازم راضي باشن.بالاخره منم اون رشته اي که ميخواستم قبول شدم.همون سال امين برام گيتارخريد بهترين هديه عمرم بود.روزامون ميگذشت تااينکه يه روزامين گفت که تودانشگاه ازيه دختري به اسم غزل خوشش اومده.خلاصه مراسم خواستگاري واين جورچيزاانجام شدوغزل وامين باهم ازدواج کردن.يه سال بعدازازدواجشون اين مهمون ناخونده اومدسراغم وهمه مجبورشديم که بيايم اينجا...

_بله نازنين خانوم...اين بودکل زندگي ما..

_جزپدرومادر ت کس ديگه اي رونداشتين؟

_نه...هم پدرم هم مادرم تک فرزندبودن.پدرومادربزرگامم که فوت کرده بودن.

_خدارحمتشون کنه...


romangram.com | @romangram_com