#نه_من_عاشق_نیستم_پارت_31

مهرانا بی آنکه التماس کند گفت:

- با من دوست شو صالح! بهت قول می دم فقط باهات دوست بشم، نه فکر ازدواجم و نه آویزونت می شم؛ فقط دوست حتی اگه بخواي ...

- حتی اگه بخوام چی؟

- اگه بخواي هر دفعه فقط میام خونت؛ البته اگه مثل الان پسر خوبی باشی!

صالح با تحقیر گفت:

- یکی مثل تو هیچ جذابیتی واسم نداره!

- آخه چرا؟

- چون من دوست دختر دارم، اونم از اون خوباش!

- صالح می دونم تو چی می گی، اما خواهش می کنم با من دوست شو. فقط واسه یه مدت کوتاه!

- یه مدت کوتاه؟

مهرانا ناچار شد به همان دستاویز توي رمان هاي عاشقانه چنگ بزند و با لحنی معصومانه گفت:

- من بعد از امتحان خرداد واسه همیشه از ایران می رم! پس فقط تا اون موقع با من دوست شو، بعدش چه من عاشقت باشم یا نه، چه تو از

من خوشت اومده باشه یا نه، من مجبورم برم!


romangram.com | @romangram_com