#نه_من_عاشق_نیستم_پارت_122

- مرسی عید تو هم مبارك. راستی چه خوش تیپ کردي!

- گفتی خوش تیپ یاد یه چیزي افتادم؛ این چه سر و وضعیه؟! چقدر آرایش داشتی! رژت رو پاك کن، چه خبره. اخبار اعلام کرده هر کی

بیشتر رژ بزنه شهروند نمونه است!

مهرانا بی اعتنا به تعریفش گفت:

- ا نه بابا، از کی تا حالا برات مهم شدم؟!

صالح دلش را به دریا زد و گفت:
- از خیلی وقت پیش!

و قبل از اینکه به مهرانا مجال حرف زدن بدهد با خشونتی دلنیشین افزود:

- مهرانا اون رژت رو پاك می کنیا، خداحافظ!

مهرانا با دستان لرزان گوشی را قطع کرد؛ ناگهان جیغی از سر شادمانی کشید و زمزمه کرد:

- واي خدا من براش مهمم؛ از خیلی وقت پیش! یعنی عاشقم شده؟ واي خدا مرسی!

نسرین حیرت زده سوار ماشین شد و گفت: چیه مهرانا؟ خیلی خوشحالی!

مهرانا هل شد، اما همان طور خنده کنان گفت:

- هیچی سحر یه خبر خوب بهم داد. مامان اینا کوشن؟

romangram.com | @romangram_com