#نه_دیگر_نمی_بخشم_پارت_51
منو و کامران هم مثل دخترا قهر کرده بودیم و اینکار منو سخت تر میکرد .
یهو کامران بدون در زدن اومد تو و یه پاکت انداخت جلوم با تعجب نگاهش کردمو پاکتو باز کردم توی پاکت عکسای فجیحی از آرزو بود که تو بغل مردای دیگه بود یا توی پارتی داشت بعضی از پسرا رو میبوسید . اول اینقدر عصبی شدم که نزدیک بود سکته کنم تمام عکسا رو گذاشتم تو پاکت و پاکت و پرت کردم تو صورت کامران و داد زدم :فکر کردی با اینکارا خر میشم چهارتا عکس درست میکنید که رابطه ی منو آرزو رو بهم بزنید اما کور خونید من مدرک میخوام نه مدرکی که بشه جعلش کرد نه فیلم نه عکس تونستی آرزو رو بهم نشون بدی که داره اینکارا رو میکنه اون موقع مردی
به علامت تاسف سری تکون داد و زیر لب گفت :طاقتشو نداری که نشونت بدم وگرنه کاری نداره
و از در زد بیرون .دیوونه شده بودم هرچی که توی اتاقم قابل شکستن بود رو شکوندم از شرکت زدم بیرونو عین دیوونه ها رانندگی میکردم که آخر سر تو یکی از فرعی ها وقتی دیدم یه بچه جلوی ماشینه و سرعت منم خیلی زیاد فرمونو چرخوندمو کوبیدم به درخت با برخورد سرم با فرمون و جاری شدن ماده ی گرمی روی پشونیم دیگه هیچی نفهمیدم .
با صدای فین فینی از خواب بیدار شدم و درد بدی تو سرم پیچید با زحمت پلکامو که انگار بهشون چسب دوقلو زدن رو باز کردم که دیدم رویا کنارم نشسته و یواش یواش داره اشک میریزه تا دیدم چشمامو باز کردم یهو بغلم کرد که دستم شدید تیر کشید که بلند گفتم :آآآآآآآآآآی
رویا سریع به خودش اومد و دستپاچه گفت :آخ ببخشید
آب دهنمو قورت دادم تا خشکی دهن و گلوم کمی بهتر بشه تا بتونم حرف بزنم اما هرکاری که کردم نشد پس فقط گفتم :آب
رویا سریع لیوان آبی جلوم گرفت و من با ولع تمام آب و بلعیدم بعد با راحتی بیشتری گفتم :چی شده چرا تو بیمارستانم ؟؟؟
رویا دست به سینه نشست و گفت :هیچی معلوم نبود بابای ما چش بود که با سرعت صد و خورده ای رانندگی میکرده و آخر سر هم زدو اون ماشین نازنینو اوراقی کرد البته فک نکنی ماشین مهمه ها فدا سرت ولی خوب شرمنده اخلاقتم عمرا اگه بشه از اون ماشین دوباره استفاده کرد
-رویا ماشینو ولش کن خودم چم شده
-هیچی پدر من یه دست ناقابل با یکی از دنده هات شکسته سرتم 12 تا بخیه خورده که اصلا مهم نیست فدا یه تار موت ولی اون ماشین
وسط حرفش پریدمو گفتم :میخوای راجب ماشین حرف بزنی بفرما بیرون که حوصله تو ندارم
-خیلی بد اخلاق شدیا با من مهربون رفتار کن احساسات لطیف و ظریفم میشکننااااا
romangram.com | @romangram_com