#مزاحم_دوست_داشتنی_پارت_10
خنديدم و گفتم من: چه غلطا...
آرام: اگه نميخواي پسش بده ميدم به بعدي...
درحالی كه ادكلنو بو ميكردم گفتم من: اوممم ،بد نيست ميشه تحملش كرد...
آرام: خيلی روت زياده به قرآن، نديدم دندون اسب پيش كشيو بشمارن...
جدي شدم وگفتم من: خوشبوئه...
خودشو لوس كرد و گفت
آرام: مگه ميشه بد بو باشه؟ سليقه من حرف نداره ميدونستم عاليه...
من: از خود متشكر و از خود راضی هم كه هستی...
آرام: توأم كه تشكر بلد نيستی...
من: ميخواست نياري...
آرام: واقعاً كه، حيفه پولام حيف نوووووون...
من: آره واقعاً حيف شد از دستت رفت برگشتی نداره جبرانم نميشه، حالام بيرون خوابم مياد...
آرام: فردا با دوستام قرار استخر دارم، بابا گفت تو برسونيم...
من: بگو پس كادو خريدي خرم كنی آره؟
خودتی خواهري ،كور خوندي نه ادكلنو پس ميدم نه ميبرمت استخر...
نوكراي باباتونم كاكا سياه...
آرام: خر هستی الاغ، لازم نبود خرت كنم، رأس نه منتظرم...
من: برو گمشو ببينم با اون دوست هاي پسر نديدت، آدمو قورت ميدن درسته...
آرام: حالا نه كه خيلی خوشگلی دوستام ميخوان خودشونو آويزونت كنن...
romangram.com | @romangram_com