#منشی_مدیر_پارت_51


- دوباره چيه؟ با اقاي فرهنگ حرفت شده؟

- لعنتي ازش بدم مياد.

- باشه بهش ميگم که ديگه نيادشرکت

- من نميدونم اين چه پدر کشتگي با من داره؟

- خب حالا حرص نخور شيرت خشک ميشه. بده من نامه رو

نامه را به دستش دادم و گفتم: بيا تقصير تو شد.

الناز گفت: رمينا اينقدر سر به سر من نذار و نگاهي به کاغذ انداخت و گفت: حالا اين چيه؟

- منصور برات داده

- منصور.

ديروز دم شرکت داد بهت برسونمش. بخون ببين چي نوشته.

- من نميخونم

چپ چپ نگاهش کردم و گفتم: نخون من برات ميخونم و کاغذ را از دستش گرفتم و با نگاهي به نوشته هاي ان گفتم: به به چقدر هم خوش خطه. حيف اين پسر نيست که براي تو نامه نوشته؟ حالا با دقت گوش کن چون نوشته پس از خوانده شدن خود به خود محو ميشود و با اهني کشدار در حاليکه صدايم را با حرکات سر و دست و گردن همراه ميکردم نامه را برايش خواندم.

- حالا جوابت چيه؟

- نميدونم

- يعني چي نميدوني؟ بالاخره يا اره اس يا نه؟


romangram.com | @romangram_com