#منشی_مدیر_پارت_44

صداي دختر جواني را شنيدم که گفت: گوشي رو بده فربد

در حالي که از لحن صحبت او عصباني شده بود با لحن خشني گفتم: فربد ديگه کيه؟

با حرص گفت: مگه شرکت ميلاد نيست؟

- چرا.

- خب من با فربد فرهنگ کار دارم.

- اوهوم .. گوشي و دکمه را فشار دادم و گفتم: اقاي فرهنگ خانومي با شما کار دارند:

- اسمشون؟

- الو... شما؟

- تينا.. بگو کار فوري باهاش دارم.

دکمه را فشردم: اقاي فرهنگ اسمشون تيناست باهاتو کار فوري دارن.

- بگيد الان کار دارم بعدا تماس مي گيرم.

- الو ايشون کار دارند خودشون بعدا تماس ميگيرند.

- بعدا يعني کي؟

براي اينکه رفتار بي ادبانه اش را تلافي کرده باشم گفتم: بعدا يعني بعدا و برخاستم تا به اتاق الناز بروم که الناز کيف به دست از اتاق خارج شد. به طرفم امد.

- کجا؟

- با اقاي سپهري سر ساختمون

romangram.com | @romangram_com