#مهندسین_شیطون_و_اخمو_پارت_57
حتی تکون سر هم نداشتم...
وقتی در روبستم و شالمو در آوردم و به پشت در تکیه دادم...
-خدایا...حکمت این کارت چیه؟؟؟
فقط کاری نکن که مادرجونم وضعش بد بشه....
الهی به امید تو....
خواستم برم که دوباره در زده شد...
برا چی برگشته...؟؟
شالمو سرم انداختم ودر رو بازکردم ولی با دیدن فرد روبروم چشمام گرد شد ...
امیر بود ...
تو این مدت کمی رابطمون بیشتر شده بود ولی هنوزم کل کلامون سر جاش بود ....
نگاهم بهش بود که سلام داد
امیر- سلام...
-سلام...در باز بود؟؟؟
امیر- سلام...
-سلام...در باز بود؟؟؟
امیر- بله...آقا کی بودن؟؟
همچین طلبکارانه این سوال رو ازم پرسید که اخمام رفت تو هم
romangram.com | @romangram_com