#مهندسین_شیطون_و_اخمو_پارت_56
کبیری-درخواست سهم الارث...
-یعنی چی؟؟؟ مگه ارث آقاجونم تقسیم نشده ؟؟؟
کبیری-چرا ....ولی نه همش!! حتی شما هم از این قضیه سود بیشتری میبرید... بالاخره شما دختر پسر ارشد گلناز خانمید ....
تو چشماش زل زدم و سرم رو به نشونه ی تاسف تکون دادم....
کبیری-چرا ....ولی نه همش!! حتی شما هم از این قضیه سود بیشتری میبرید... بالاخره شما دختر پسر ارشد گلناز خانمید ....
تو چشماش زل زدم و سرم رو به نشونه ی تاسف تکون دادم....
-واقعا براتون متاسفم ... من هیچ سودی نمیخوام...
کبیری- گفتم بهتون چیزی رو به پای من ننویسید ...من این وسط چه کارم که برای من تاسف میخورید؟؟؟
-وقتی شما وکیل اون آدما شدید یعنی طرفدار اونا هستید...
خواست حرف بزنه که دستمو جلو بردم و متوقفش کردم ...
-حرفاتون تکمیل بود و منظورتون کامل رسید.... من خودم قضیه رو با مادرجونم مطرح میکنم و وقتی آماده شد برای قبول موضوع خبرتون میکنم
کبیری لبخندی مسخره زد و کارتی ازجیبش بیرون کشید و جلو نگه داشت
کبیری- این شماره ی منه باهام تماس بگیرید...
ازش گرفتم و سری تکون دادم...
تا جلوی در همراهیش کردم و وقتی داشت ازم دور میشد برگشت وبازم نگاهی بهم کرد...
کبیری-منتظر خبرتون هستم...سعی میکنم تا اون موقع نذارم کاری کنن
انتظار داشت حرفی بزنم و یا تشکرکنم ولی من هیچ عکس العملی نشون ندادم...
romangram.com | @romangram_com