#مهندسین_شیطون_و_اخمو_پارت_34
امیر-البته برای اولین کارتون تو شرکت...
حرصم گرفت
-ولی من اینطور فکر نمیکنم ...بهتر نیست نظر آقای سالاری رو بدونیم بهتر باشه..
پوزخندی زد -چیه؟؟فکر میکنی تا دو بار ازت دفاع کرده و طرفت بوده خبریه...
-نخیر ...من اصولا پیش پیش فکر نمیکنم...بهتره بریم بپرسیم و مطمین شیم...
امیر -میریم...
خودش جلو جلو رفت
وارد اتاق شدیم و بعد از زدن فلش به سیستم سالاری مشغئل برسی شد و بعد از چند دقیقه سرش رو بالا گرفت
سالاری -آفرین...میدونستم از پسش برمیای ...
رومو کردم سمت امیر و لبخند دندون نمایی زدم و ابرویی بالا انداختم...
امیر -ولی بابا ...اینجاش رو ببینید ...
رفت کنارش و قسمتی از برنامه رو نشونش داد...
امیر- به نظرم اگر با توابع شرطی نوشته میشدبهتر بود ...
سلاری نگاهی انداخت و دستی به چونش کشید
سالاری- خوب آره ....
امیر سرش رو بالا گرفت و به صورت قرمز از خشم من پوزخندی زد
سالاری-ولی اینم خوبه
romangram.com | @romangram_com