#مهندسین_شیطون_و_اخمو_پارت_21

بادم خالی شد
امیر- با ماشینتون حرف هم میزنید؟؟؟
اشاره ای به ماشینم کرد
امیر- مبارکه...نه به اون پراید داغون....نه به این...خوبه...
-ممنون در ضمن اون پراید داغون نبود ....شد...اونم به لطف شما...
امیر- هنوزم اعتقاد دارید من مقصر بودم؟؟
حرفی نزدم..دروغ گفتن رو دوست نداشتم...
امیر- چی شد؟؟
-من کار دارم جناب سالاری ...وقتی برای جواب دادن ندارم...
امیر- کم آوردید بهونه نیارید لطفا ...
زودتر از من رفت سمت آسانسور...
رفتم سمت پله ها
امیر که راه منو دید صدام کرد
امیر- خانم میری!!
-بفرمایید
امیر- آسانسور!...
-با پله راحتترم

romangram.com | @romangram_com