#محاق_پارت_93

ـ کلک این لباس شیری خیلی بهت میاد. برای کی اینقدر تیپ می زنی؟

همایون چشمکی به من می زند:

ـ واسه خانم های آینده ام...

ضربه ای به بازویش می زنم:

ـ خوش اشتها...

نوک بینی ام را می کشد:

ـ برفه هنوز داره میاد، با یه برف بازی توی حیاط چطورید؟

سر تکان می دهیم و یک ربع بعد لباس پوشیده، با دماغ های قرمز شده، هویج و کلاه شالگردن بر می داریم.

گوشه حیاط را انتخاب می کنیم و همایون پارو به دست ورودی حیاط را پارو می کشد.

نیلوفر مشغول درست کردن سر آدم برفی مان می شود و من از بی حواسی همایون استفاده می کنم و گوله برفی را محکم سمت پایش پرت می کنم.

به شدت زمین می خورد و نیلوفر "هینی" می کشد.

با چشم های گشاد سمتش می دویم و او آه و ناله راه می اندازد.

نیلوفر سمت دیگر همایون خم می شود و من سمت دیگرش خم می شوم.


romangram.com | @romangram_com