#محاق_پارت_39
نمی فهمم، صورتش در برابر صورتم، دست هایش پِی ضربه ای روی گونه ام بیشتر به نوازش شبیه است. دستم درد می کند، دستم آخ دستم...
پایم هم درد دارد. ازدحام می بینم. پچ پچ می شنوم. چه می گفتند؟ چه می بینند؟
دوباره صدا می زند:
ـ خانم؟
خانم؟ خانم؟ خدایا یک نفر مرا شبیه او صدا می زند. او، عکس ها، لباس هایم، عینک آفتابی دایره ای ام باشیشه های رفلکس مانند زرشکی ...
ـ خانم، چرا از ماشین فرار کردید؟
فرار؟ فراری ام دادند، عکس ها، پیامک ها...
دستی زیر بازویم را می گیرد.گوشی ام چند سانت متر آن طرف تر، روی زمین می لرزد، صدای آهنگ راکِ ضربدارِ موزیکِ تماسِ گوشی ام بلندتر می شود.
follow your common sense
حس معمولیت رو دنبال کن
you cannot hide yourself
نمی تونی خودت رو مخفی کنی
romangram.com | @romangram_com