#میشا_دختر_خون_آشام(جلد_دوم)_پارت_37

دیوید نفسش و فرستاد بیرون و گفت :

دیوید _ اوپــس ... جالب شد

منم متقابلا نفسم و فرستادم بیرون و گفتم :

من _ خیلی خوب من باید برم ... فکری به سرتون زد باهام درمیون بزارید

همشون سرشون و تکون دادن ... موقع رفتن ریکی رو صدا زدم . دنبالم اومد وایسادم

من _ توبه سیدنی علاقه ای داری ؟

ریکی باتعجب گفت :

ریکی _ معلومه که نه

ناامید شدم ... دلم برای سیدنی سوخت ...

ریکی _ چی باعث شده همچین فکری به سرت بزنه ؟

من _ هیچی همینطوری ! خداحافظ

ریکی _ خداحافظ رفیق

با لبخند در و بستم و به سمت خونم رفتم ... ماشین و از قبل برده بودم پارکینگ خونه ... همینطور که قدم زنان می رفتم باد شدیدی از کنارم رد شد ... وا این چه صیغه ی باده ؟ ولی باز برگشت ... شک کردم ... نگاهم و دوختم بهش این ... این انسان بود ! فکـــــم چسبید به زمین ... خدایا چه خبره ؟

سرم و تکون دادم و چشام و مالوندم ... صددرصد دارم اشتباه می کنم بااخمایی درهم در خونم و باز کردم و رفتم تو !

*****

با قدمهای محکم و لبخند بدجنسی که رولبم بود رفتم سمت کلاس ...در باز کردم ... همه متعجب نگاهم کردن ... بعد به خودشون اومدن و بلند شدن ... کیفم و با دفترم وگذاشتم رومیز و در ماژیک و باز کردم و روتخته نوشتم :

( به نام خدا )

درماژیک و بستم و انداختمش رومیز و یه دستم و تکیه به میز و اون یکی هم به کمرم و ژست گرفتم و گفتم :

من _ خوب بسم الله الرحمن الرحیم ... میشا فرهمند هستم ... استاد این درستون ... آقای جهانی به خاطر دلایلی نتونستن این درس و ادامه بدن برای همین من برداشتم ... احتمالا درمورد من از بچه های معماری شنیدین درسته من رشته اصلیم معماریه ولی تخصصی تو عمومی هم دارم ... ازهمین اول خودم و معرفی می کنم تا خوب با خلقیاتم آشنا بشید ... اصولا آدم خوش اخلاقیم ولی در شرایط لازم ... به حرفم گوش ندید و سرپیچی کنید و نمی دونم دیر برسید و چرت و پرت تحویلم بدید یک راست یه واحد یا ترم انداختم شوخی هم ندارم ... واینکه احترام ازتون می خوام ... همینطور که من نگه می دارم ... من خودم همسن شمام وجهشی زدم و به اینجا رسیدم ... خودم ته این اذیت کردنای استادام ... با یه نگاهم می تونم تشخیص بدم کار کیه ... و مطمئنا این و از بروبچ معماری هم شنیدید ... ازتون انتظار دارم ... از همتون نه می گم اون خوبه اون بده ... من همرو در یه سطح می بینم ... یکی خراب کرد امتحانش و نمی گم این بده و دیگه پیشرفت نمی کنه بلکه بیشتر سعی می کنم امیدوارش کنم ... یه مورد دیگه اینکه صد درصد گوشی سرکلاس من باید خاموش باشه ... خوب امیدوارم استاد خوبی باشم ... هرکی از نوع درس دادنم راضی نبود بهم بگه ! متشکرم

همشون آب دهناشون و قورت دادن ... جــون جذبه ( جوگیره بدبخته تازه به دوران رسیده اه اه اه )

romangram.com | @romangram_com