#می_گل(جلد_دوم)_پارت_80

می گل پوزخندی زد و گفت:مثلا چیکار میخواید بکنید؟؟؟باغ می گل و که از سرمم زیاد بوده دوباره بزنید به نام
خودتون..خب بزنید...!!!
-نه می گل جان...فقط که این نیست...خیلی کارهای دیگه هم میشه کرد!!!البته خیالت راحت من فقط برای اجازه نامه
دادگاه دارم ازت وکالت میگیرم..این و کلی گفتم برای اینده ات!!!
می گل شروع کرد به امضا کردن و آرمان شروع کرد به صحبت کردن!
-می گل شهروز عصبانیه ...حرفهایی که اون روز بهش زدی هر کی دیگه جای تو زده بود حداقل یدونه چک رو
شاخش بود!
می گل یاد چکی افتاد که شهروز به ترگل زده بود!فکر کرد چه خوب شد شهروز نزدتش..اون هم جلوی آرمان....اما
کاش به این هم فکر میکرد که چه بد شد جلوی ارمان غرور عشقش و شکونده!
-..من میشناسمش..نزار این بچه بازی ادامه پیدا کنه!شهروز افتاده رو دنده ی شهروز بازیش...الانم نمیدونه من
اینجام..گفته نمیخوام عقد کنیم....گفته برم برای صیغه قبلیتون مدرک جور کنم...کار غیر قانونی نیست...کمی سخت
هست...اما به نظر من عقد کنید بهتره...هم راستش و بخوای راحت تره...هم اینکه شاید این محرمیت کمی رابطه
اتون و درست کنه!!!
می گل برگه هایی رو که امضا کرده بود به سمت آرمان گرفت و گفت:اگر دوست نداره عقد کنیم من اصراری
ندارم.
آرمان عصبی نگاهش کرد و گفت:من میگم باید آرومش کنی تو با لجبازی میگی من اصراری ندارم؟؟؟می گل تورو
خدا بچه بازی در نیار....نزار رو دنده ی لج بیافته...گفتی میزارم میرم...اونم گفت برو..حرف بزنه رو حرفش وای

romangram.com | @romangram_com