#می_گل(جلد_دوم)_پارت_56

دخترم....با وضعیت پیش اومده باید استراحت کنی..استراحت مطلق!میدونی که چیه؟؟؟فعلا حتی برای دستشویی هم
نباید از جات بلند بشی....
رو به پرستار کرد و گفت:براش سوند بزنید!
دوباره می گل رو مخاطب قرار داد و گفت:تا وقتی خونریزیت قطع بشه مهمون ما هستی...بعد از اون باید ببینیم
شرایط چطوریه...
می گل دیگه چیزی نشنید...ذهنش روی اینکه تا وقتی خونریزیت بند بیاد مهمون ما هستی قفل کرد..پس دانشگاه
چی؟؟میون حرف دکتر پرید و گفت:کی قطع میشه؟
دکتر که رشته کلام از دستش در رفته بود کمی مکث کرد و سعی کرد روی سوال می گل تمرکز کنه
-نمیدونم...شاید 0روز دیگه..شاید 1هفته شایدم 1ماه!
-دانشگاهم...
صدای نعره شهروز همشون و میخکوب کرد
-دانشگاهم و درد..دانشگاهم و کوفت...خراب بشه اون دانشگاهت!
می گل اشکش نا خودآگاه سرازیر شد..شهروز از در بیرون رفت...دکتر به سمتش اومد دستش و گرفت و
گفت:دختر گلم...بچه ای که تو شکمت واجبتره یا دانشگاه؟
جواب می گل سکوت بود.........گاهی از ذهنش میگذشت کاش نبود...اما زود پشیمون میشد..... از اینکه دانشگاه
رفتنش دچار مشکل میشد راضی نبود! 1
همه اتفاقات با هم افتاده بود...از طرفی خونریزیش...از طرفی شک شهروز و حالا هم نرفتن به دانشگاه.....بعد به

romangram.com | @romangram_com