#می_گل(جلد_دوم)_پارت_54
چرخوند تو صورت شهروز.
-شما؟
شهروز پوزخندی زد و گفت:شوهرشم!
-پس اون..
حرفش و خورد...نباید سوتی میداد...اما شهروز تا تهش و گرفت:اون دوست پسرش بوده.!
پرستار مشمئز شد...چقدر راحت و بی خیال از این نسبت حرف میزد...چند تا سرفه کرد تا بتونه تمرکز کنه...لبخند
مصنوعی تحویل شهروز داد و گفت:باید منتظر پزشک متخصص باشید..تو راهه!!!
-بچه چطوره؟
-میگم که...
نذاشت حرفش تموم بشه تقریبا داد زد:یعنی 5ساعت این خانوم اینجاس شما فقط تونستین منتظر پزشک متخصص
باشید؟
-نخیر بردیمشون سونو گرافی!
-خب چی نشون داد تو اون لامصب؟
-جفت از دیواره کمی جدا شده...
-خطرناکه یا نه؟
-میشه یه کم آروم تر؟اینجا بیمارستانه!
-فعلا که حکم هتل داره....!
romangram.com | @romangram_com