#می_گل(جلد_دوم)_پارت_34

اون موقع؟-هر چی...بچه بچه است..ببین...ضربان قلب داره..تکون میخوره...راستش حتی اگر دلایلت منطقی هم بود
من اینکار رو نمیکردم..-1اجازه اش و ندارم..-0دلش و ندارم....اگر میخوای اینکار رو بکنی باید جاهایی بری که
غیر قانونی این کار رو میکنن....اما اگر خواستی بری و بکشیش یه لحظه فکر کن داری یه بچه ای که به دنیا اومده رو
تیکه تیکه میکنی...چون اونها دقیقا همین کار رو میکنن!!!با این تصور شهروز به خودش لرزید...قبل از اینکه بلند
بشن دکتر رو به می گل گفت:اگر فکر میکنی دانشگاه اذیتت میکنه بهتره این ترم و مرخصی بگیری...تاریخ زایمانت
00خرداد.....فکر میکنم نتونی برای پایان ترم خوب بخونی...کلا یه کمم مشکوک به خونریزی هستی!!فکر نکن اگر
سقط کنی راحت میشی...تازه اول بدبختیه..پس سعی کن مراقب پسرکت باشی!!..! 1ترم مرخصی بگیری به
نفعته...مطمئن باش اتفاق خاصی نمیافته!!!-اما من درس دارم..من نمیخوام وقفه بیافته!!!اینبار شهروز کنترلش و از
دست داد و داد زد:وقفه نیافته که چی بشه؟؟به کجا میخوای میرسی؟؟آخرش همینجاییه که هستی!-به چه حقی سر
من داد میزنی؟دکتر از جاش بلند شد:بچه ها...بچه ها..هیسس..اینجا مطب دکتره...خواهش میکنم رعایت
کنید...چتون شد آخه؟ می گل که حالا رو دنده ی لج افتاده بود رو به دکتر اما خطاب به شهروز گفت:من
میندازمش..من نمیخوامش!شهروز که مثلا میخواست رعایت مکانی که توش بود و بکنه آروم تر گفت:تو حق اینکار
رو نداری!می گل:کی این حق و به من نمیده!-من!!!-جنابعالی کی باشید؟-پدر بچه!!!-با کودوم مدرک؟؟؟عقدنامه
داری یا صیغه نامه؟دکتر با شنیدن این حرف سر جاش نشست و با چشمهای گرد شده گفت:بچه ها..بشینید
ببینم..چی میگید؟؟؟مگه شما زن و شوهر نیستید؟قبل از اینکه شهروز دهن باز کنه می گل با حالت تدافعی
گفت:نخیر..ما هیچ نسبتی با هم نداریم..تازه آقا در صدد بر اومدن عقد کنن....بعد رو به شهروز گفت:به خواب ببینی
اسمت تو شناسنامه ام و اسمم تو شناسنامه ات بیاد!شهروز با شنیدن این حرف روی مبل ولو شد و با بغض می گل و

romangram.com | @romangram_com