#می_گل(جلد_دوم)_پارت_153

...همیشه آژانس در اختیارش بود..یا شهروز اینور اونور میبردتش..مسلما 0سال خوش گذرونی حسابی بد عادتش
کرده بود! جلوی در خونه نشسته بود که مزدا مشکی با سرعت تو کوچه پیچید و جلوی در خونه لیلی که ظاهرا
بزرگ هم بود نگه داشت! با پیاده شدن آراد. می گل با عصبانیت از جاش بلند شد و گفت:تو اینجا چیکار میکنی؟
آراد کلید رو روبروی صورتش تکون داد و گفت:کلید رو اوردم! -تو غلت کردی...مگه به تو گفتم کلید بیار که برای
من کلید اوردی؟؟؟ -چرا میپری به ادم؟؟خب لیلی کلاس داشت برای اینکه پشت در نمونی گفت من برات کلید
بیارم!!! -من صبر میکردم..اصلا تو و لیلی چه سر و سری با هم دارید که همش با همید؟ -سر و سری نداریم..لیلی با
دوست من دوست شده...الانم زنگ زد گفت میای کلید و ببری برای می گل..منم اومدم..ببینم تو چقدر زود زایمان
کردی...!! -به تو ربطی نداره... دست دراز کرد و کلید و از دست آراد قاپید.در حالی که سعی میکرد در رو باز کنه 1
صدای آراد رو شنید -بچه ات سالمه؟ می گل برگشت و با چشمهای گرد کرده خیلی حق به جانب گفت:به کوری
چشم تو آره...سالمه!!! -اون عوضی بیرونت کرده چرا با من اینجوری حرف میزنی؟ -عوضی تویی...میفهمی؟؟ در باز
شد می گل وارد راهرو شد برگشت در و ببنده که متوجه شد آراد هم داره پشتش میاد تو! -تو کجا؟ -بیام کمکت -
من کمک نمیخوام..ممنون که کلید رو اوردی! -یعنی برم؟؟؟ -پس چی؟؟میخوای بیای تو؟ -بعد از ظهر بیام بریم
بیرون؟ می گل در رو کوبید به هم و داد زد..دیوونه!!! در واحد یک آپارتمان 3واحدی باز شد و زنی طلبکارانه
گفت:چته خانوم؟؟؟نمیگی بچه خوابه...مگه طویله است؟ می گل ببخشیدی زیر لب گفت و میان پله ها مستاصل
ایستاد..باید کجا میرفت؟؟؟لیلی فقط تا پلاک خونه ادرس داده بود!چمدونش رو همون جا گذاشت و به سمت در
رفت....آراد هم رفته بود.. -طبقه اول که میدونست خونش نیست از پله اروم بالا رفت...گوشش رو به در چسبوند
صدایی نمیومد.کلید رو امتحان کرد...یا شانس و یا اقبال و در باز شد....نفس عمیقی کشید و وارد خونه شد..درسته از

romangram.com | @romangram_com