#می_گل(جلد_دوم)_پارت_132

باز کرد از تبسم بود ادرس و شماره رو براش اس ام اس کرده بود! -بیا اینم شماره... می گل به سمتش دوید -
یواش..... اما حرفش رو خورد..دیگه چه اهمیتی داشت؟ می گل شماره رو از روی گوشی شهروز که هنوز تو دستش 1
بود و نگاهش به می گل که با اشتیاق شماره رو با تلفن خونه میگرفت , برداشت..بعد از چند تا بوق صدای زن
میانسالی از اونور خط شنیده شد!-بله؟-سلام خانوم. -سلام. -ببخشید برای کورتاژ... -شما؟؟؟ -من؟؟؟من...ضیایی
هستم. -اشتباه گرفتید! تماس قطع شد..می گل طلبکارنه به شهروز گفت:شماره رو اشتباه داده!!! شهروز عصبانی باز
شماره تبسم و گرفت...با وصل شدن تماس داد زد -شماره رو اشتباهی دادی؟؟؟ -نه به خدا -پس چرا میگه
اشتباهه؟ -گفت شما؟؟!!..!.. بگو از طرف سلوکی هستم..معلومه به هر کسی جواب نمیده! -مردی زودتر بگی؟ بدون
منتظر جواب ایستادن گوشی رو گذاشت!! -چی شد؟؟؟ -بگو از طرف سلوکی هستم! می گل باز با اشتیاق شماره رو
گرفت! -بله؟ چنان طلبکارانه جواب میداد که که انگار ارث باباش رو میخواست. -سلام خانوم من از طرف سلوکی
تماس میگیرم.. -تا عید وقت نداریم از اونورم بعد از تعطیلات شروع به کار میکنیم. می گل کمی فکر کرد..دیگه کار
از کار گذشته بود این یکی دو هفته به جایی بر نمیخورد -باشه اشکالی نداره! -بابای بچه معلومه؟ -بله؟ -انگار تازه
کاری؟؟ میگم معلومه باباش کیه؟؟-بله...معلومه!!! قیافه ی می گل مثل یه علامت سوال گنده شده بود! -پس باباشم
باید بیاد...بعدا سرمون هوار نشه...باید ازش ازش امضا بگیریم... -باشه...میاد!!! -چند ماهته؟ -اااوووممم... 6ماه -
چی؟؟؟ - 6ماه؟؟ - 6ماه یا 6هفته؟؟؟ -نه!!!ماه!!! -برو بابا روانی!!! صدای بوق اشغال یعنی مکالمه قطع شد!می گل
گوشی رو با تعجب نگاه کرد و در حالی که شماره رو دوباره میگرفت به سوال شهروز که پرسید چی شد؟جواب
داد:قطع کرد...اونوقت به من میگه روانی! شهروز با خودش فکر کرد بچه 6ماهه رو سقط نمیکنن..دیوونه....!!! -
خانوم چرا قطع میکنید؟ -خانوم شما دیوونه ای؟؟برو یه بیمارستان زایمان کن خب....نکنه بچه مال دوست پسرته

romangram.com | @romangram_com