#می_گل(جلد_دوم)_پارت_131
میشه...البته ترگل اشتباه بهش فهمونده بود...شهروز فقط نشون میده با زبون خر میشه! -حالا کی وقت میگیری؟ -
من کسی و سراغ ندارم....!!! -یعنی هیچ کسی و نمیشناسی؟؟یعنی برم تو خیابونها دوره بیافتم دنبال..... شهروز
حرفش رو قطع کرد در حالی که سعی میکرد اروم باشه اما صداش از عصبانیت دو رگه شده بود گفت:من باید از
یکی از دوست دخترهای قبلیم ادرس بگیرم!!! درسته این حرف حقیقت داشت...اما بیشتر برای این مطرح شد تا
حس حسادت می گل برانگیخته بشه و شهروز رو از این کار منع کنه..اما جواب می گل اب پاکی رو رو دستش
ریخت!!! -خب جلوی خودم زنگ بزن! شهروز اب دهنش رو قورت داد...کمی مکث کرد و سنگین از جاش بلند
شد..می گل که تقریبا روی پاهای شهروز خوابیده بود نشست و قدمهای سنگین شهروز رو نگاه کرد...شهروز
گوشیش رو از روی میز برداشت و شماره ای رو گرفت می گل با بدجنسی گفت:شماره اش و داشتی؟؟؟ -حفظ
بودم!! هر چند این جواب به مزاق می گل خوش نیومد..اما فعلا جای بحث نبود!با صدای شهروز و شروع شدن مکالمه
حواسش شیش دنگ اونها شد! -س...سلام شهروز:سلام ..خوبی؟ -ممممم...ممنون!!!شهروز خودتی؟ -تبسم ادرس و
شماره اون دکتره رو میخوام. -کودوم دکتره عزیزم؟؟؟ -همون که رفتی پیشش!!! -کورتاژ کردم؟ -آره..آره...!! -
باز داری بابا میشی؟؟؟ -داری یا نه؟ لحن تبسم دلخور شد -چرا همونجوری که به من گفتی خودم برم دنبالش
نمیگی خودش بره دنبالش؟ شهروز با زبونش دندونهای اسیاش رو سایید و تماس رو قطع کرد.. *واسه من تعیین
تکلیف میکنی؟؟؟به تو چه که چرا نمیخوام خودش بره دنبالش. -شماره رو نداد؟ شهروز فقط نگاهش کرد...می گل
که جوابش رو میدونست..مغموم لبهاش پایین افتاد و گفت:حالا چیکار کنیم؟ شهروز با آرومی گفت:درستش میکنم
برات..درستش میکنم!!! اما تو خودش فریاد زد:درستش میکنم..از شر بچه ام نجاتت میدم....من باهات تو این
جنایت شریک میشم...شریک میشم تا تورو داشته باشم...!! با صدای اس ام اس گوشیش فریادش خفه شد...پیام رو
romangram.com | @romangram_com