#می_گل(جلد_دوم)_پارت_118

بهش زنگ نزن...وقتی هم اومد دعوا نکن...یه کم از اون کرشمه زنونه استفاده کن عزیزم!براش ناز کن..بگو من
ترسیدم...بگو دلم میخواست تو هم نری وقتی من نیومدم....با قهر کاری پیش نمیره..هر چی کمتر با هم حرف بزنید
بدتره...عزیزم تو که این ترم رو نرفتی...دیگه بد اخلاقی کردن باعث تیره تر شدن رابطه میشه....حیف این بچه
نیست؟میدونی این قهر شما چه تاثیری رو اعصابش میزاره؟؟؟من خودم آرمان بیاد دعواش میکنم..من فکر کردم تو
هم باهاشونی....اما اشکال نداره..قهر نکنیا..لج و لج بازی کار رو خراب تر میکنه! حالا اگر میزاشت میرفت یعنی لج و
لجبازی...پس باید یه فکر دیگه میکرد..این راهش نبود... -نه لیلی بیاد ببینه نیستم یه چیزی میگه. -خیلی خوشگل
زهر چشم ازت گرفته ها! -نه بابا زهر چشم چیه..خب منم باشم ناراحت میشم.. -میبینم ناراحت شدی..به هر حال
میل خودته....هر وقت بخوای میتونی بیای پیشم -تو که امشب اوجایی بی خود تعارف الکی نکن! -خب میام..تا صبح
که اینجا نمیمونم... -تا وقتی تو بیای شهروز هم اومده!!! -هر طور راحتی.....ولی اگر دیدی شب نیومد زنگ بزن بیام 3
پیشم..تنها نمونیا با اون وضعت...!!! -مرسی لیلی جان...مزاحمت نمیشم..خوش باشید!با قطع شدن تماس باز دلش
گرفت..چرا باید لیلی دیزین باشه اون تو خونه؟؟؟مگه چیش کم بود؟..حتی شهروز هم رفته بود پی خوش
گذرونیش....اون هم از چهارشنبه سوریش نگذشت..اصلا خاله ایران چی میگه؟؟؟به من چه که این بچه رو نگه
دارم..من برای بچه اون موندم تو خونه اونوقت شهروز من و گذاشته رفته؟؟بی معرفت...چرا باید با یه همچین ادم
می فکر و بی مسئولیتی زندگی کنم؟؟؟عمرا...عمرا باهاش بمونم....بزار بره پی خوشگذرونیش..منم میرم...همین
فردا میرم پیش لیلی...!!!فکر کرده 0سال خرجم و داده کیه؟؟؟فکر کرده میتونه سوارم بشه؟؟لطف کردم بچه اش
رو هم نگه داشتم.... دیگه به حد انفجار رسیده بود...زیر شکمش درد میکرد..پسر وکوچولوش بی قرار شده بود....
*تکون نخور...خواهش میکنم تکون نخور....دیگه بسه...کاش میتونستم ارزوی مرگت و کنم..کاش اینقدر بهت

romangram.com | @romangram_com