#می_گل(جلد_دوم)_پارت_109

ساعت بعد تو اون شلوغی رسید در خونشون.با دو تا بوق آرمان دوید بیرون!بارون نم نمی میبارید..اما این باعث
نشده بود کسی رسم دیرینه ایرانی رو نادیده بگیره و ازش بگذره. -میومدی تو..مامان سبزی پلو ماهی درست کرده
بود! -قربونت...سلام میرسوندی. در حین این تشکر به را افتاد -بازشما با هم قهرید؟ -بسه ارمان نگفتم بیای
نصیحت کنی...نمیخواستم تنهایی برم اونجا. -الان من نقش می گل رو بازی میکنم؟ -حالا هی اسمش رو بیار. -
اسمشم نیارم؟؟تا این حد؟؟ -بس کن آرمان از خونه زدم بیرون اعصابم آروم باشه بعد از اون هم گوشیش رو در
اورد و شماره ای رو گرفت! -سلام موسیو..خوبی؟؟؟ -قربانت...خونه ای؟؟؟ -نه...نه...من بیرونم میام در خونه فقط
آماده اش کن...آره از همون همیشگی... -آرمان مشکل من و می گل وقتی حل میشه که می گل چند وقتی بره
خودش زندگی کنه... -بچه نشو..کجا بره خودش زندگی کنه؟ -خونه لیلی...هر چی هست از گور لیلی داره بلند
میشه..خونه مجردی داره..یعنی کلا خانوادش تهران نیستن. -این و میدونی و میزاری باهاش دوستی کنه؟ -چیکار
کنم؟؟؟گفته بودم نمیخوام ببینیش..نمیخوام باهاش رابطه داشته باشی...اما انگار تو گوشش نمیره..دختره خوب
کارش رو بلده! -چون تو کارت رو بلد نیستی! -بس کن آرمان.....می گل خوشی زده زیر دلش...من هر چی هم بگم
اون فکر میکنه دوستاش دلسوز ترن! -ازش دور نشو... -بس میکنی یا نه؟ -شهروز تو هنوز می گل رو دوست
داری؟ -نه...من عاشقشم... -پس نزار از پیشت بره! -میگه میخوام برم..من کسی و مجبور به موندن نمیکنم! -بزار
باشه تو خونه خودت جوونی کنه...فکر کن نیست....اما تو خونه خودت باشه...جامعه طوری نیست که تو می گل و
رهاش کنی! -یعنی تو خونه خودم با آراد دوست باشه؟تو میتونی که من بتونم؟؟؟ -اگر قراره می گل با کسی دوست
باشه اصلا نباید بهش فکر کنی! -پس چی میگی بزار جوونی کنه؟؟جوونی یعنی چی؟ -بره کوه با دوستاش ...سفر
بده...چمیدونم از این کارها.!! -نه شهروز تو خونه من باشه نمیشه..باید بره تنها باشه..بدون من...باید این و تجربه

romangram.com | @romangram_com