#می_گل(جلد_اول)_پارت_36

-دوست جديد پيدا کردي صفا!

-تا چشمهاي تو در بياد!

چشمهاش و گرد کرد و گفت بگير داره در مياد!

لبخند مي گل پررنگ شد .دختري که عقب نشسته بود دستش و اورد جلو گفت من اسمم سما !

-خوشبختم..منم مي گلم!

-منم گلاره ام!

-خوشبختم....

سما-گلاره شرط ميبندي؟

گلاره-براي چي؟

سما-مياد يا نمياد؟

گلاره-نه بابا مثل هر سال علافيم ,براشون تجربه هم نميشه خب از اول بگن از 23-24 بيايد ديگه!

همون موقع خانم ستاري ناظم مدرسه اومد تو..بچه ها استاداتون اين هفته رو نميتونن بيان...از هفته ديگه کلاسهاتون شروع ميشه!

همه با همهمه بلند شدن و رفتن.

romangram.com | @romangram_com