#ملورین_پارت_6
آرمیس با نگرانی اومد جلو...
آرمیس-میخوای چیکار کنی ملورین؟
-میخوام ماشینش رو خوشگل کنم . لبخند موزیانه ای زدم.
سوئیچ ماشینم رو از کولم در آوردم٬ واز در راننده شروع کردم و دورتا دورماشین رو یه خط بزرگ کشیدم.
که با خنده های بلند آبدیس و حرص خوردن آرمیس تموم شد.
-بچه ها رژ دارین؟
آبدیس یکم فکر کرد...-اره من یکی دارم تو کیفم.
-بده زود باش.
با عجله رژ جیگری رنگی رو از کیفش درآورد و بهم داد٬ روی شیشه ی جلوی ماشین با ژر یه صورتک خندون کشیدم.
آبدیس شروع کرد به جیغ جیغ کردن.
آبدیس-بیشعور من عاشق این رژ بودم رژمو داغون کردی.
-اخیش دلم خنک شد
آبدیس هنوز داشت غر می زد.
دستشو کشیدم.
-بدویین الان یکی میاد می بینه شر میشه.
به سمت ماشینم دویدیم و سوار شدیم و فورا از پارکینگ خارج شدیم.
آبدیس که جلو نشسته بود ٬ دستشو برد روی ضبط رو روشن کرد.
یه آهنگ شاد گذاشت.
-خوب به کلاس که گند زده شد. حالا چیکار کنیم؟
آرمیس با خوشحالی دستاش رو بهم کوبید و گفت- دلم شمال می خواد٬
romangram.com | @romangram_com