#ملیسا_پارت_159
تنها فکری که به ذهنم رسید زنگ زدن به گوشی مائده بود.
- الو مائده؟
- سلام عزیزم. کجایی؟
- در خونه ی عمتم، نیستش.
- نه، خب ما مامانت رو آوردیم درمونگاه سر خیابون.
- چی شده؟
- نترس، طوری نشده، سرمش تموم شد میاریمش.
- بازم حمله ی عصبی؟
- آره، اما به خیر گذشته.
چیزی از ادامه ی حرفاش نفهمیدم. نیازی به فکر کردن بیشتر نبود، من حاضر بودم حتی جونم رو هم بدم، ولی خانوادم رو تو این وضعیت اسف بار نبینم.
تاکسی دربست گرفتم و به آدرسی که آرشام فرستاده بود رفتم.
وکیلش آدم خیلی جنتلمنی بود.
سریع واسم توضیح داد که صبح فردا یه سند کله گنده می ذاره و بابا رو از بازداشتگاه بیرون میاره تا سر عقدم باشه و چک و سفته های بیست میلیاردی رو امضا کنه. این که حق طلاق با آرشامه و مهریم خونه ای تو شمیرانه که فردا به نامم می زنن تا مامان بابام توش زندگی کنن. این که مقدمات رفتنم تا دو ماه دیگه انجام میشه و تو این مدت آرشام نمی تونه پیشم بیاد و در عوض من باید پیش مادر و پدرش زندگی کنم. این که فردا بعد از بله دادن ده میلیارد به حساب بابا واریز میشه و برای این که یه وقت این وسط تقلبی صورت نگیره، یه نماینده از من توی بانک کنار نماینده ی آرشام باشه. کم کم داشتم حالت تهوع می گرفتم، اون لعنتی فکر همه جاش رو کرده بود.
به خونه که رسیدم مائده پیش مامان بود و من شرمنده ی بزرگواری و مهربونی این دختر شدم، چون علاوه بر این که شام پخته بود، خونه رو هم حسابی تمیز کرده بود.
- وای مائده، چرا انقدر شرمندم می کنی؟
- شرمنده چیه زن داداش؟
با این حرفش انگار یه سطل آب سرد رو سرم خالی کردن و من مغموم تر از همیشه فقط با چشمای اشکی نگاهش کردم.
- ملیسا؟ چی شده عزیز دلم؟
- مائده قول بده ... قول بده که همیشه مواظب متین باشی. من شرمنده ی اون هم هستم، من لایق اون همه پاکی و خوبی متین نبودم.
مائده آهسته گفت:
- چی شده ملیسا؟ برام بگو تا دیوونه نشدم.
- چیش رو بگم؟ از کجاش بگم؟ از این که گوشیم رو خاموش کردم تا صداش رو نشنوم؟ باورت میشه من دارم از متین فرار می کنم؟ از متینی که هر کاری کردم تا بهش نزدیک بشم؟ من فردا صبح راس ساعت ده، برای همیشه از زندگی متین می رم.
صدای متین توی گوشم پیچید "ملیسا بلا!" اشکام شدت گرفت.
- آخه چطور می تونم فراموشش کنم؟
خوبه مامان به خاطر قرصای اعصابش خواب بود، وگرنه با دیدن من تو این وضعیت سکته رو می زد.
- ملیسا معنی این حرفات چیه؟ فردا ساعت ده چه خبره؟
@romangram_com